آنالیز رفتاری(Behavioral Analysis) یکی از مهمترین مباحث در شناخت جرم و جنایت است و سالهاست که تحقیقات پلیسی و جنایی را از حالت کلاسیک آن خارج کرده و به آن بُعدی مدرن بخشیده است. زمانی که هیچ مدرک جرمی در اختیار پلیس نیست، کاراگاهان یا متخصصین این حرفه، با استفاده از همین حربه میتوانند قاتل یا مجرم را شناسایی کنند. مثلا وقتی جنایتی صورت میگیرد، رفتارشناسان جنایی سوالاتی را مطرح میکنند: قاتل چه انگیزهای داشته؟ او چگونه فکر میکند؟ به دنبال چه چیزی بوده؟ او حتماً نقاط ضعفی دارد، آنها چه هستند؟ او حتماً اشتباهی مرتکب شده، آن اشتباه چیست؟
پروندهسازان(profilers) عنوانی است که به رفتارشناسان پلیس فدرال آمریکا(FBI) اطلاق میشود و جدیداً این عنوان شهرت پیدا کرده است. وظیفهی پروندهسازان، به دست آوردن مشخصاتی از جنایتکار با استفاده از آنالیز رفتاری(روانشناسی) او از طریق صحنه جرم است. شاید اگر دهه شصت و هفتادِ قرن بیستم، پلیس جنایی کشور آمریکا دارای چنین بخشی بود، قاتلی مثل زودیاک* برای همیشه دارای هویتی مجهول باقی نمیماند. دقیقاً بعد از این اتفاقات بود که پلیس جنایی آمریکا چنین بخشی را در سیستم پلیسی خود ایجاد کرد تا کمک شایانی به بخش جنایی خود کرده باشد. البته وظیفهی پروندهسازان فراتر از مسائل جنایی است و با توجه به اینکه آنها جزئی از مجموعه FBI هستند برای شناخت هر جرمی در هر سیستمی به کار گماشته میشوند. نوع آنالیز آنها بر پایه حدسیات روانشناسانه است که البته ممکن نیست همیشه این حدسیات درست از آب دربیایند، اما اغلب هم درست هستند و کلیدی میشوند در پیشبرد پرونده و حل آن.
نمونه زیر، بخشی از آنالیز رفتاری یک قاتل است که توسط پروندهسازان صورت گرفته:
قاتل، نی را در محلههای پرت مید و بعد در حملاتی غافلگیرکننده آنها را به قتل میرساند.»
حالا آنالیز رفتاری پروندهسازان از این قاتل:
اگر من قاتلی باشم که مجبور باشه سریع وارد عمل بشه و بر قربانیهاش غلبه کنه، اون هم در یک جای پرت، مسلماً دچار عدم اعتماد به نفس هستم. پس قاتل یه مشخصهای توی خودش داره که باعث کمبود اعتماد به نفسش شده. شاید لکنت زبان یا قیافه زشت. باید دنبال چنین کسی باشیم.»
پانویس:
1-زودیاک نام مستعارِ مخوفترین و احتمالاً باهوش ترین قاتل سریالی تاریخ آمریکاست که هرگز هویتش کشف نشد و پرونده اش هنوز هم جنجالی ترین پرونده جنایی تاریخ آمریکاست.
درباره این سایت